۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

۹ زن کرد، قربانی قتل های ناموسی در نیمه اول سال ۸۷


در ايران ۱۲ ميليون کرد (۱۵ درصد جمعيت) زندگی می کنند که
محل سکونت آنها در غرب و شمال غربی کشور است.(عکس: AFP)

رها بختیاری

«او از قبل می دانست که کشته خواهد شد. فرشته دو روز قبل به مرکز نگهداری بيماران روانی، جايی که مادرش نگهداری می شود، رفته بود و از آنها خواسته بود اجازه دهند تا آنجا بماند، اما آنها به هيچ انسان سالمی پناه نمی دهند. فرشته نجاتی، بازگشته بود و ساکی از لباس هايش را به همسايه شان سپرده و گفته بود: دير يا زود من را می کشد. اين ها را يادگاری نگه دار. روز بعد، جسد او را در حالی که پدرش به اتهام رابطه نامشروع سرش را از تن جدا کرده بود پيدا کردند. بعد از سال ها زندگی با مردی که ۱۸ سال از خودش بزرگتر بود و بعد از اتهامی که پدرش به او وارد کرد، پزشکی قانونی اعلام کرد: فرشته نجاتی باکره بوده است.»

فعالان حقوق زنان می گویند که در سال جاری آمار گزارش قتل های ناموسی در ایران افزايش داشته است.

در حالی که روز گذشته «کميته عليه خشونت های ناموسی» آمار قتل های ناموسی در پنج ماه اول سال جاری را شش مورد ذکر کرده بود، پروين ذبيحی، فعال مسائل زنان در کردستان ايران به راديو فردا گفت: «آماری که از طريق کميته اعلام شده ممکن است از واقعيت کمتر باشد زيرا تنها از دیروز( یکشنبه) تا به حال خبر سه قتل ديگر به دست ما رسيده که با تکميل شدن جزييات آن ها را هم اعلام خواهيم کرد.»

به گفته خانم ذبيحی، در يک مورد زنی توسط همسرش از کاميون در حال حرکت به بيرون پرتاب شده و دو مورد هم خودسوزی زنان اتفاق افتاده است. با همه اين ها خانم ذبيحی می گويد:« مشخص است که آمار خيلی بالاتر از اين است.»

از آخرين موارد قتل های ناموسی منتشر شده می توان به دو مورد در سنندج، سه مورد در مريوان و يک مورد در پيرانشهر اشاره کرد. در اين ميان قتل «فرشته نجاتی» از بحث برانگيز ترين موارد بود.

فرشته نجاتی دختری ۱۸ ساله بود که پس از دو سال زندگی با مردی که ۱۸ سال از او بزرگتر بود، به خانه پدرش بازگشته بود. اما پدرش به اتهام رابطه نامشروعی که هيچ گاه اثبات نشد، او را سر بريد.

فعالان حقوق زنان در کردستان، مراسم تشييع جنازه فرشته را اتفاقی نادر در کردستان می دانند. زيرا در روز تشيع جنازه وی تعداد زيادی از زنان، برخلاف رسوم رايج منطقه، در مراسم حضور يافتند. اين حضور غير منتظره با حمايت مردان کرد روبرو شد و به سر دادن شعارهايی عليه قوانين تبعيض آميز ختم شد.

خانم ذبيحی دليل افزايش آمار را افزايش تعداد قتل های ناموسی نمی داند. وی معتقد است:« هرچند قتل ناموسی در غرب، جنوب و جنوب شرقی کشور خيلی زياد است. اما دو مسئله در اين ميان صادق است. اول اين که اطلاع رسانی زياد شده است و دوم اين که حساسيت مردم به اين موارد بيشتر از قبل است.»

به اعتقاد خانم ذبيحی، قتل های ناموسی در همه جای ايران اتفاق می افتد اما آنجا که سنت، عشيره، ايل و آداب و رسوم غلط، به قتل های ناموسی مشروعيت آسمانی می بخشد، آمار بالاتر است.

اين فعال حقوق زنان در مورد برخورد قانون با قتل های ناموسی گفت: «متاسفانه با تجربه ای که وجود دارد آن کسانی که می کشند و مجری اين فرهنگ هستند، می دانند که قانون با آنها هيچ کاری ندارد و حتی به نوعی مورد حمايت نيز قرار می گيرند، در نتيجه اين فرهنگ تداوم پيدا کرده و باقی می ماند. آنها می دانند که با حکمی سبک روبرو بوده و با کوچکترين شانس، تبرئه می شوند. در اين ميان هيچ حمايتی از کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند صورت نمی گيرد و حتی کسانی که در اين زمينه دست به اعتراض می زنند، دستگير شده و مورد بازجويی قرار می گيرند.»

براساس ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، «در صورتی که پدر يا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت ديه قتل به ورثه و تعزير محکوم خواهد شد.»

در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی نيز آمده است: «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکين زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (ناراضی) باشد، فقط مرد را می تواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح نيز مانند قتل است.»


به گفته کارشناسان حقوقی، اين دو ماده، به نوعی مجوز قتل های ناموسی را صادر کرده و با استناد به اين دو ماده است که مرتکبان قتل های ناموسی با کمترين مجازات روبرو شده و از چنگال عدالت می گريزند.

خانم ذبيحی با اشاره به نمونه ای از اين موارد اضافه می کند: «من مردی را می شناسم که زنش را بيهوش کرده و آتش زده و بعد روی دهنش بالش گذاشته است تا خفه شود و حرف نزند. البته آن زن جان داد ولی قبل از آن با بهيار بخش صحبت کرده و همه چيز را تعريف کرده است. با همه اين ها آن مرد با پرداخت چهار ميليون تومان دیه آزاد شد.»

خانم ذبيحی تاکيد می کند: «فرهنگ غالب، باورها و سنت های غلط و بی قانونی و عدم حمايت از زنانی که مورد خشونت قرار می گيرند باعث رواج اين ماجرا می شود.»

به گفته اين فعال حقوق بشر، از سال ۱۹۹۲ تا سال ۲۰۰۱، بیش از پنج هزار قتل ناموسی، خودسوزی، سوزاندن و مثله کردن برای هتک حرمت در کردستان عراق ثبت شده است. در حالی که ميان کردستان ايران و کردستان عراق مرزی وجود ندارد، مردی که اين سوی مرز اقدام به خشونت می کند به راحتی به آن سوی مرز می رود و بعد از اين که آب ها از آسياب افتاد، باز می گردد.

نقض حقوق کردها در ايران

سازمان عفو بين الملل، ماه گذشته با انتشار بيانيه ای اعلام کرد: «جمهوری اسلامی به تبعيض و نقض حقوق کردهای ايران، بويژه زنان کرد، ادامه می دهد.»

اين سازمان در گزارشی با ابراز نگرانی از سرکوبی فعالان مدافع حقوق کردهای ايران افزوده است:« به رغم آن که در قانون اساسی جمهوری اسلامی برابری همه ايرانيان در پيشگاه قانون در نظر گرفته شده، اما دولت ايران برای پيشگيری و رفع تبعيض عليه کردها، به ويژه پايان دادن به چرخه خشونت عليه زنان کرد، گام های لازم را برنداشته است.»

در بيانيه سازمان عفو بين الملل آمده است که زنان کرد، نه تنها به دليل زن بودن و زندگی در جامعه ای پدر سالار، که به عنوان بخشی از اقليت کرد ايران، با تبعيض و چالش های مضاعف برای احقاق حقوق خود روبرو هستند.

اين گزارش، به عنوان نمونه، به ازدواج های اجباری و در سنين پايين، قتل های ناموسی و خودسوزی و خودکشی زنان اشاره می کند.

اين سازمان در پايان از مقام های ايران خواسته است که به تبعيض ها عليه کردها پايان دهد.

در ايران ۱۲ ميليون کرد (۱۵ درصد جمعيت) زندگی می کنند که محل سکونت آنها در غرب و شمال غربی کشور است.

۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه

اعتصاب غذای سراسری زندانیان سیاسی و مدنی کُرد

شبکه حقوق بشر کرد:

زندانیان سیاسی و مدنی کرد در تمام زندان های کشور، با امضای بیانیه ای اعلام کردند که از روز دوشنبه در تمامی زندان ها اعتصاب غذایی سراسری را آغاز می کنند.

زندانیان سیاسی کرد طی بیانیه ای "خطاب به انسانیت" برگزیدن اعتصاب غذا را اقدامی برای "بازپس گیری جسممان و فراتر بردنش از (زندان) و پیوند دادن آن با خواست رهایی" وصف نموده اند. آنان هم چنین اظهار داشته اند این اعتصاب غذا را جهت "شرمگین" ساختن حاکمیت، معطوف ساختن افکار عمومی به شرایط دشوار زندان، وضعیت فعالین مدنی کرد و وضعیت حقوق بشر در کردستان، سازمان داده اند.

یکی از زندانیان سیاسی و مدنی کرد با اشاره به فشارهای زیاده از حد حاکمیت به ویژه بر فعالان سیاسی و مدنی کرد و صدور احکام اعدام 8 تن از این فعالان و همچنین تشدید فشار بر بقیه زندانیان، اهداف این اعتصاب غذا را چنین شرح داد:

1- اعتراف حاکمیت به هویت سیاسی و مدنی این زندانیان و در پیش گرفتن رفتاری شرافتمندانه با آنان،

2- تجدید نظر در اعدام دسته جمعی زندانیان و توقف فوری اجرای احکام اعدام کلیه زندانیان سیاسی و مدنی،

3- پایان دادن به شکنجه، آزار و رفتارهای غیرانسانی نسبت به کلیه زندانیان،

4- پایان دادن به تبعیض میان زندانیان سیاسی و مدنی و هم چنین تبعید آنان و نیز بهبود شرایط زندان،

5- زندان های سراسر ایران بدون هیچ گونه محدودیتی تحت نظارت سازمانهای حقوق بشری داخلی و جهانی قرار گیرد،

6- دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در جهت تحقق مبانی مسلم حقوق بشر و رعایت اصل انصاف، مورد اصلاحات اساسی قرار گیرد.

گفته می شود این زندانیان اعلام کرده اند که تا "مرگ" بر خواسته های خود باقی خواهند ماند.

این اعتصاب غذا مصادف با سالگرد کشتار زندانیان سیاسی دهه 60 و نیز قتل عام کردها در "قارنا" و "قلاتان" است.

اسامی زندانیان اعتصاب کننده در اولین فرصت اعلام خواهد شد.

***

شبکه حقوق بشر کرد یادآور می شود:

- هم اینک 8 فعال مدنی و دگر اندیش کرد به اعدام محکوم شده اند. این فعالین عبارتند از:

1- عدنان حسن پور(روزنامه نگار)

2- هیوا بوتیمار(روزنامه نگار و فعال مدنی)

3- فرزاد کمانگر(فعال حقوق بشر و فعال مدنی)

4- انور حسین پناهی(معلم)

5- فرهاد وکیلی(فعال مدنی)

6- علی حیدریان (فعال مدنی)

7- ارسلان اولیایی(فعال مدنی)

8- حبیب الله لطیفی (دانشجو، فعال مدنی)

- همچنین 7 فعال کرد با احکام سنگین مواجه شده اند:

1- محمد صدیق کبودوند(فعال حقوق بشر- 11 سال حبس تعزیری)

2- هانا عبدی (فعال حقوق زنان، 5 سال حبس تعزیری و تبعید به گرمی در آذربایجان شرقی)

3- زینب بایزیدی (فعال حقوق زنان، 4 سال حبس تعزیری و تبعید به زنجان)

4- فاطمه گفتاری(فعال حقوق زنان، 18 ماه حبس تعزیری)

5- امیررضا اردلان(دانشجو، یک سال حبس تعزیری)

6- علی شاکری(دانشجو، دو سال و شش ماه حبس تعزیری)

7- سهراب جلالی(فعال مدنی، در حال سپری نمودن حکم و تبعید به زندان کاشمر)

- و نیز 13 فعال کرد در زندان به سر می برند و یا از سرنوشت آنها خبری در دست نیست:

1- کاوه جوانمرد(روزنامه نگار، در حال سپری حکم در زندان مراغه – تبعید)

2- یاسر گلی(فعال دانشجویی، در انتظار حکم)

3- هدایت غزالی (فعال دانشجویی، در انتظار حکم)

4- صباح نصری (فعال دانشجویی، در انتظار حکم)

5- روناک صفازاده(فعال حقوق زنان- در انتظار حکم)

6- مسعود کرد پور(روزنامه نگار و فعال حقوق بشر- سرنوشت نامشخص)

7- کامران علایی(پزشک- سرنوشت نامشخص)

8- آرش علایی(پزشک- سرنوشت نامشخص)

9- خضر رسول مروت(دانشجو، سرنوشت نامشخص)

10- سالار یاره(دانشجو، سرنوشت نامشخص)

11- فرهاد حاجی میرزایی(فعال حقوق زنان و کودکان- سرنوشت نامشخص)

12- ساسان بابایی(فعال مدنی و معلم کامیارانی، در حال سپری حکم(دوسال از سال 85 به اتهام همکاری با احزاب کردی))

13- محمد کعبی(فعال مدنی، سرنوشت نامشخص)

Kurds Human Rights Network (KHRN)

www.kurdsnetwork

۱۳۸۷ مرداد ۲۴, پنجشنبه

سه دانشجوی اميرکبير پس از ۱۵ ماه زندان آزاد شدند


سه عضو انجمن اسلامی دانشگاه اميرکبير به طور مشروط از زندان آزاد شدند.

منابع دانشجويی خبر دادند که احمد قصابان، مجيد توکلی و احسان منصوری، سه عضو انجمن اسلامی دانشگاه اميرکبير، چهارشنبه شب، بيست و سوم مرداد، پس از ۱۵ ماه زندان به طور مشروط آزاد شدند.

این سه دانشجو بين روزهای سيزدهم ارديبهشت تا اول خرداد سال گذشته به اتهام چاپ و توزيع نشريات دانشجويی که مقامات جمهوری اسلامی می گفتند در آنها به مقدسات اسلام توهين شده است، بازداشت شدند.

اين در حالی بود که دانشجويان هر گونه ارتباطی با اين نشريات را رد می کردند و می گفتند که لوگوی نشريات جعل شده است.

درعين حال، برخی از فعالان دانشجويی برخوردهای صورت گرفته با اين سه دانشجوی دانشگاه امير کبير را نتيجه اعتراض دانشجويان اين دانشگاه به محمود احمدی نژاد می دانستند.

محمود احمدی نژاد روز بيستم آذر ماه سال ۱۳۸۵ وقتی در دانشگاه امير کبير حضور يافت، با اعتراض شديد دانشجويان رو به رو شد و اين اعتراض تا آنجا پيش رفت که دانشجويان معترض، عکس او را سوزاندند.

آقايان قصابان، توکلی و منصوری پس از تحمل بيش از ۶۰ روز انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوين به بخش عمومی اين بند منتقل شدند و پس از گذشت پنج ماه، دادگاه بدوی آنها تشکيل شد و شعبه ششم دادگاه انقلاب، آنها را به ترتيب، به تحمل دو، دو و نيم و سه سال حبس محکوم کرد.

در اين مدت، گزارش های فراوانی در مورد شکنجه آنها انتشار يافت و خانواده های آنها با انتشار نامه ای تحت عنوان « رنجنامه» به آيت الله هاشمی شاهرودی، رييس قوه قضاييه، به فشارها و شکنجه هايی که در مدت بازداشت به سه دانشجوی دانشگاه امير کبير، در زندان وارد شده بود، اشاره کردند.

در اين نامه به ده مورد شکنجه جسمی و نه مورد شکنجه روحی اعمال شده بر این دانشجويان، اشاره شده بود.

در ادامه رسيدگی به پرونده قصابان، توکلی و منصوری، پرونده اين سه فعال دانشجويی در آذرماه سال گذشته به شعبه ۱۰۴۳ دادگاه عمومی ارجاع شد و اين دادگاه آنها را از تمامی اتهامات وارده تبرئه کرد و «نشريات موهن» را «جعلی» دانست.

قاضی شعبه ۱۰۴۳ همچنين برای اين سه دانشجو اقدام به صدور وثيقه کرد، ولی تبديل قرار بازداشت منجر به آزادی آنها نشد و اين سه دانشجو تا زمان تشکيل دادگاه تجديدنظر در زندان باقی ماندند.

رسيدگی نهايی به پرونده «نشريات موهن» دانشگاه اميرکبير در بهمن ماه سال گذشته در شعبه ۴۴ دادگاه تجديدنظر آغاز و در نهايت، در فروردين ماه گذشته منجر به صدور حکم ۲۲، ۲۶ و ۳۰ ماه حبس برای منصوری، قصابان و توکلی شد.

پس از قطعی شدن احکام حبس اين سه دانشجو، تلاش خانواده های آن ها جهت استفاده از امکان ماده ۱۸، مرخصی، آزادی مشروط و… آغاز شد و در نهايت، احمد قصابان، مجيد توکلی و احسان منصوری توانستند با استفاده از امکان آزادی مشروط، آزاد شوند.

حکم اعدام برای يک دانشجو و فعال حقوق مدنی

همزمان با رویداد، حبيب الله لطيفی، دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد ايلام، ساکن سنندج که در مهرماه سال گذشته بازداشت شده بود، به اعدام محکوم و اين حکم به وکيل او، نعمت احمدی ابلاغ شده است.

بر اساس گزارش ها، اين دانشجوی سنندجی و فعال مدنی که سابقه عضويت در جمعيت های مدافع حقوق بشر را داراست، متهم به هواداری از گروه های محارب شده است.

برخی گزارش ها حاکی از آن بوده است که آقای لطيفی در زمان بازداشت خود و در اداره اطلاعات شهر سنندج مورد بدرفتاری و شکنجه قرار گرفته بود، به طوری که به خونريزی کليوی و ناراحتی ريوی مبتلا شد.

مقام های جمهوری اسلامی ايران درباره اين گزارش ها اظهار نظر نکرده اند. پيشتر و در موارد مشابه، مقام های جمهوری اسلامی اتهام شکنجه زندانيان را تکذيب کرده اند.

ادامه برخورد قضايی و امنيتی با فعالان دانشجويی

به دنبال بازداشت گسترده فعالين دانشجويی در دانشگاه های ايران درهفته های اخير، امير مردانی، فعال دانشجويی دانشگاه تبريز، در روز چهارشنبه بازداشت شد.

وی که دانشجوی ترم آخر مهندسی مکانيک است، در خرداد سال ۸۵ نيز به مدت حدود ۲۰ روز بازداشت شده بود. به گفته منابع دانشجويی، ماموران امنيتی پس از بازداشت وی به منزل پدری اش رفتند و در ساعات اواخر شب آنجا را مورد تفتيش و بازرسی قرار دادند.

در حال حاضر، سه تن از دانشجويان دانشگاه تبريز به نام های سجاد رادمهر، آيدين خواجه ای و فراز ذهتاب نيز از روز بيست و هفتم تير در بازداشت به سر می برند.

پيش از آقای مردانی، سورنا هاشمی، عضو انجمن اسلامی دانشگاه زنجان، در روز سه شنبه خود را به دادگاه انقلاب معرفی کرد، بازداشت شد.

بازداشت او به دنبال دستگیری چهار تن از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه زنجان، بهرام واحدی، پيام شکيبا، حسن جنيدی و آرش لاهيجی انجام گرفته است.

گفته شده است که بازداشت اين فعالان دانشجويی در ارتباط با تحصنی است که دانشجويان دانشگاه زنجان داشته اند.

تحصن و اعتصاب دانشجويان از زمانی آغاز شد که سايت های نزديک به فعالان دانشجويی خبر دادند که «حسن مددی، معاون دانشجويی دانشگاه زنجان، قصد داشت در دفتر خود يکی از دانشجويان دختر را با تهديد مجبور به ارتباط جنسی کند، اما با حمله دانشجويان به دفتر او و فيلمبرداری از اقدام معاون دانشجويی، نقشه وی را برای تجاوز بر هم زدند.»

پس از آن، به گزارش خبرگزاری نيمه رسمی دانشجويان ايران، ايسنا، عليرضا نداف، رييس دانشگاه زنجان، در جمع دانشجويان حضور يافت و از آنان به خاطر آنچه به گفته او، باعث هتک حرمت دانشگاه و دانشجو شده بود، عذرخواهی و از انتخاب مسئولی که سبب خدشه به دانشگاه شده بود، ابراز تاسف کرد.

اين در شرايطی است که علی فيوجی، مسئول روابط عمومی دانشگاه زنجان، روز سه شنبه گفت: «با تعدادی انگشت شمار از دانشجويان که اقدام به طراحی و اجرای سناريوی حوادث اخير با همکاری افرادی از بيرون دانشگاه کرده اند، صرف نظر از حضور يا عدم حضور در تحصن، شديداً برخورد خواهد شد، چرا که آنها آبروی دانشگاه، استان و کشور را به بازی گرفته و آب به آسياب دشمنان انقلاب ريخته و به نوعی اشاعه فحشاء نموده اند.»

گزارش های تازه حاکی است که حسن مددی، معاون دانشجويی دانشگاه زنجان، از سمت خود اخراج شده است.

از سوی ديگر، محمد مهدی احمدی، دبير سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه های شيراز و علوم پزشکی، روز چهارشنبه به دادگاه انقلاب احضار شد.

وی در اسفند ماه گذشته به مدت سه روز در بازداشت اداره اطلاعات شيراز به سر برده بود.