۱۳۸۶ شهریور ۹, جمعه

بزرگداشت خاطره اعدام شدگان سال ۶۷ در خاوران



Radio farda


در بزرگداشت خاطره زندانيان سياسی اعدام شده در سال ۱۳۶۷ خورشيدی، روز جمعه نهم شهريور، مراسمی در گورستان خاوران برگزار شد و جمعی از خانواده ها، دوستان و آشنايان کشته شدگان بر سر مزار بستگان خود حضور يافتند.

در تابستان سال ۱۳۶۷ خورشيدی، شمار وسيعی از زندانيان سياسی از طيف های مختلف فکری- عقيدتی ايران به دستور مسئولان جمهوری اسلامی در زندان های ايران، بويژه زندان اوين، اعدام شدند

منصوره به کيش، از اعضای خانواده يکی از زندانيانی که در اين کشتارها اعدام شد، به راديو فردا گفت که مراسم امسال در داخل گورستان به آرامی برگزار شد، ولی در بيرون، ماموران امنيتی مشکلاتی را به وجود آوردند

وی افزود:«خانواده ها در بخش شمالی گورستان با گذاشتن عکس های جان باختگان، خاطره آنها را با گلباران کردن اين بخش و سکوت به يادشان، گرامی داشتند.»

خانم به کيش اعتقاد دارد که مراسم سال جاری در مقايسه با سال گذشته بهتر برگزار شد و گفت:«از سوی شرکت کنندگان در مراسم، مطالب و سرودهای گوناگونی خوانده شد. درضمن، پليس به آن شکل، حضور فعال نداشت ولذا، جو، جو پليسی نبود و خانواده ها آرامش بيشتری داشتند.»

او به اين پرسش که مطالب خوانده شده چه موضوعاتی را در بر می گرفتند، پاسخ داد:«اين مطالب بيشتر در ارتباط با اعدام هايی بودند که انجام شده اند. برخی از اين مطالب به صورت شعر و برخی ديگر به شکل خاطره بودند. همچنين برخی از شرکت کنندگان در ارتباط با مشکلات روزمره مانند مسايل کارگری صحبت کردند.»

منصوره به کيش اشاره کرد که در پايان مراسم، نيروهای امنيتی که در پايين جاده اصلی مستقر شده بودند، چند نفر را بازداشت کردند

به گفته وی، « در همين ارتباط حال مادر انوشيروان لطفی از اعضای سازمان فداييان خلق- اکثريت بد شد، و اميدواريم که حال او بهتر شود.»
وی اضافه کرد که نيروهای امنيتی پس از مدتی، بازداشت شدگان را آزاد کرده اند

خانم به کيش در گفت و گو با راديو فردا افزود:«مقام های امنيتی جمهوری اسلامی، پيش از برگزاری مراسم روز جمعه در خاوران، خانواده ها را برای نرفتن به اين گورستان، تحت فشار قرار داده بودند و در اين خصوص، به برخی تلفن کرده و برخی، از جمله خود من را احضار کردند و گفتند که در اين مراسم، فقط بايد خانواده ها شرکت کنند.»

وی افزود که به مقام های امنيتی پاسخ داده است که برآورده کردن اين خواسته ممکن نيست و هر کسی می تواند به سر خاک عزيزانش برود

منصوره به کيش اضافه کرد که مقام های امنيتی جمهوری اسلامی عنوان کرده بودند که با استقرار نيرو در گورستان خاوران، قصد محافظت از خانواده ها را دارند و او پاسخ داده است که حضور نيروهای امنيتی تنها باعث تنش خواهد شد

وی در مورد خواسته های خانواده های جان باختگان سال ۱۳۶۷ خورشيدی گفت:«آنان خواستار حفظ خاوران و ثبت خاطرات مربوط به اعدام شدگان هستند.»

۱۳۸۶ شهریور ۷, چهارشنبه

درخواست گنجی: تشکيل سازمان ويژه نظارت بر حقوق بشر بر ايران



منتشر شده به وقت تهران
روز چهارشنبه ۷ شهريور ۱۳۸۶


اکبر گنجی می گويد بايد ارجحيت را وضعيت حقوق بشر در ايران داد
درخواست گنجی: تشکيل سازمان ويژه نظارت بر حقوق بشر بر ايران شهران طبری


اکبر گنجی، روزنامه نگار و فعال سياسی ايران که هم اکنون در آمريکا به سر می برد، نامه ای را با امضای حدود ۲۰۰ نفر از روشنفکران بنام جهان به دبير کل سازمان ملل نوشته و در آن از وضعيت حقوق بشر در ايران انتقاد کرده است.

آقای گنجی پس از پنج سال زندان برای جلب نظر سازمان های حقوق بشر، روشنفکران، متفکران، دانشگاهيان و جامعه مدنی اروپا و آمريکای شمالی به وضعيت ايران به اين کشورها سفر کرد

اکبر گنجی در گفت و گو با راديو فردا، درباره محتوای نامه اش به دبير کل سازمان ملل متحد گفت حقوق بشر در ايران به طور مداوم و سيستماتيک و سامان يافته نقض می شود و در اين نامه تلاش شده که وضعيت ايران در داخل و در چارچوب جامعه جهانی توضيح داده شود

آقای گنجی افزود در اين ناlه به موارد خاص نقض حقوق بشر در مورد زنان، کارگران، دانشجويان و روشنفکران اشاره شده است

به گفته آقای گنجی، پس از انحلال کميسيون حقوق بشر، نظارت بر وضعيت حقوق بشر در ايران از سوی سازمان ملل متحد ناديده گرفته شده است.

اکبر گنجی در نامه خود، از دبير کل سازمان ملل خواسته است با تشکيل سازمانی ويژه و مستقل، مشابه سازمانی با ساختار آژانس بين المللی انرژی اتمی، مجددا مساله نقض حقوق بشر در ايران را تحت نظارت قرار دهدوی در همين رابطه به راديو فردا گفت که در نامه خود، از دبير کل سازمان ملل خواسته است با تشکيل سازمانی ويژه و مستقل، مشابه سازمانی با ساختار آژانس بين المللی انرژی اتمی، مجددا مساله نقض حقوق بشر در ايران را تحت نظارت قرار دهد

اکبر گنجی افزود شورای حقوق بشر کنونی سازمان ملل که مرکب از نمايندگان ۴۲ کشور است نمی تواند نقش موثری در نظارت بر حقوق بشر داشته باشد، چرا که اعضای اين شورا که مانند ايران خود ناقض حقوق بشر هستند، نمی توانند در نظارت بر آن نقش اصلاحی داشته باشند

آقای گنجی گفت در نامه اش همچنين خواستار دخالت مستقيم دبير کل سازمان ملل متحد به خصوص در اقدام برای آزادی زندانيان سياسی در ايران شده است

وی افزود سازمان ملل از يک سو قدرت اجرايی ندارد، اما از سوی ديگر اگر قطعنامه ای را تصويب کند، اين قطعنامه حکم قانون را پيدا خواهد کرد و برای تمام دولت ها لازم الاجرا خواهد شد و اگر از مفاد آن سرپيچی شود، مجازات هايی برای آن وجود دارد

با اين حال، آقای گنجی گفت که اشکال عمده را در آن می بيند که اکنون موضوع حقوق بشر در ايران به موضوعی ثانويه تبديل شده و جامعه غرب به طور کلی ارجحيت را به برنامه هسته ای ايران داده است.

وی افزود چنين رويکردی درست نيست و بايد تلاش کرد تا مجامع غربی متوجه شوند که بايد نقض حقوق بشر در ايران را به اولين ارجحيت خود بدل کنند

۱۳۸۶ شهریور ۶, سه‌شنبه

«همکاری با راديو فردا، معادل اقدام عليه امنيت ملی


بر «جرایم» نازی عظیما، کار کردن با رادیو فردا هم افزوده شده است
«همکاری با راديو فردا، معادل اقدام عليه امنيت ملی»امير مصدق کاتوزيان


محمد حسين آقاسی وکيل نازی عظيما خبرنگار راديو فردا که امکان خروج از ايران از وی سلب شده است، می گويد بر اتهام قبلی موکلش يعنی تبليغ عليه نظام، اتهام کارکردن برای راديو فردا نيز افزوده شده است.

به گفته آقای آقاسی، «در طول رسيدگی در مرحله دادسرا، بازپرس آنچه را تفهيم می کرد، تبليغ عليه نظام از طريق فعاليت در راديو فردا بود. اما اکنون کيفرخواستی که عليه خانم عظيما صادر شده است، عبارت است از اقدام عليه امنيت نظام جمهوری اسلامی از طريق فعاليت در راديو فردا و نشر مطالبی بر عليه نظام.»

آقای آقاسی می افزايد: به اتهام های اخير، «دريافت کننده» و بشقاب ماهواره (که مربوط به پرونده سابق می شود و برای آن قرار تعليق صادر شده بود) نيز اضافه شده است.

بشقاب ماهواره مذکور در جريان سفر دو سال پيش نازی عظيما، از منزل مادر وی ضبط شد و اصولا به خانم عظيما تعلق نداشته است، اما اکنون در اختيار داشتن بشقاب و دريافت کننده ماهواره نيز به موارد «جرم» او افزوده شده است.

محمد حسین آقاسی وکیل نازی عظیما می گوید محتوی پرونده موکلش سياسی- ديپلماتيک و مربوط به روابط ايران و آمريکا است و می افزاید اگر محتوی اين پرونده قضايی بود، بايد تا شش ماه مساله ضبط گذرنامه حل می شد و تصميم جديدی در اين زمينه اتخاذ می شدآقای آقاسی می گويد: «اتهام تغيير يافته است، اما ماده ای که به آن استناد شده، همان ماده قانون مجازات اسلامی است که درباره تبليغ عليه نظام است».

آقای آقاسی که اخيرا پرونده موکل خود را مشاهده کرده است می گويد: «در پرونده خانم عظيما آمده است، که او بايد برای مدتی نامعلوم در ايران بماند».

او می گويد حدس وی در اين باره که محتوی پرونده خانم عظيما سياسی- ديپلماتيک و مربوط به روابط ايران و آمريکا است، درست درآمده و به عنوان دليل می افزايد اگر محتوی اين پرونده قضايی بود، بايد تا شش ماه مساله ضبط گذرنامه حل می شد و تصميم جديدی در اين زمينه اتخاذ می شد.

واکنش نازی عظيما

نازی عظيما که تابعيت دوگانه ايرانی و آمريکايی دارد، در گفت و گو با راديو فردا، وضعيت بلاتکليفی خود را «ناخوشايند» توصيف می کند.

به گفته نازی عظيما، که «زندگی خود را در خارج از کشور به امان خدا رها کرده»، معالجه ناتمام مانده وی، دوری از نوه ها، آرزوی ديدار نوه ديگری که به زودی به دنيا می آيد و شبهه ای که مطالب روزنامه اعتماد در تحت نظر بودن او ايجاد کرده، وضعيت را برای وی به غايت دشوار کرده است.

او می گويد در مقاله روزنامه اعتماد، «گفته شده بود که ملاقات های من (در ايران) کاری و با عناصر خاصی بوده است. اين نشان می دهد که من زير نظر قرار دارم.»

نازی عظيما می گويد طوری شده که حتی دوستان نزديکش از ديدار با او نگران هستند و می افزايد «البته من حق را به آنها می دهم، ولی خوب تحمل آن کار راحتی نيست، به ويژه اين که نمی دانم کی اين وضع تمام می شود.»

پيشنهاد، یک نهاد وابسته به قوه قضاییه از جمله شامل «همکاری با وزارت اطلاعات و استعفا از راديو فردا» بوده که از سوی نازی عظيما پذيرفته نشده است زيرا به گفته وی، «تصميم به انتخاب شغل يا استعفا از يک شغل، يک تصميم شخصی است و نمی توان آن را به کسی ديکته کرد»خانم عظيما می گويد روزنامه اعتماد حاضر نشده است پاسخ وی را به مطلب چاپ شده در اين روزنامه، درج کند.

اطلاع رسانی آزاد يا تبليغ عليه نظام؟

نازی عظيما می گويد مطلب روزنامه اعتماد عليه وی، به طور کامل مخدوش و غير واقعی بود و می افزايد: «نويسنده سعی کرده بود ثابت کند که من، به دليل کار کردن در راديو، عليه امنيت ملی اقدام کرده ام. يا چون راديو فردا يک نهادی است که گويا آمريکا آن را برای براندازی نرم ايجاد کرده، پس کسی هم که در آنجا کار می کند، عليه امنيت ملی ايران کار می کند.»

او همچنين می گويد: «اين مطلب را در بازجويی ها هم هميشه به من گفته بودند و من هم هميشه گفته بودم که آنچه را شما تبليغ عليه نظام می خوانيد، ما در روزنامه نگاری حرفه ای و بين المللی، به آن اطلاع رسانی آزاد می گوييم.»

نازی عظيما می گويد از سوی يک نهاد قوه قضاييه، پيشنهادهايی به وی مطرح شده که پيشتر توسط وزارت اطلاعات مطرح شده بود و به همين دليل او آنها نپذيرفته است.

اين پيشنهاد، شامل «همکاری با وزارت اطلاعات و استعفا از راديو فردا» بوده که از سوی نازی عظيما پذيرفته نشده است زيرا به گفته وی، «تصميم به انتخاب شغل يا استعفا از يک شغل، يک تصميم شخصی است و نمی توان آن را به کسی ديکته کرد.»

اول خرداد ماه، بازپرس ويژه امنيت در دادسرای انقلاب تهران، برای نازی عظيما گزارشگر راديو فردا که به تهران سفر کرده بود، ۵۱۰ ميليون تومان قرار وثيقه صادر کرد و مقام های امنيتی، گذرنامه خانم عظيما را هنوز به او بازنگردانده اند.

نازی عظيما، خبرنگار راديو فردا در روز پنجم بهمن ماه سال گذشته برای عيادت از مادر بيمار و سالمند خود به ايران رفت و گذرنامه او هنگام ورود به فرودگاه مهرآباد تهران توقيف شد. از آن زمان تاکنون، همه تلاش ها خان عظيما برای بازپس گرفتن گذرنامه خود، ناموفق مانده است.

۱۳۸۶ شهریور ۵, دوشنبه

akhbare-rooz (iranian political Bulletin)

akhbare-rooz (iranian political Bulletin):

فشار وزارت اطلاعات برای جلوگیری از مراسم
بزرگداشت قربانیان قتل عام سال ۶۷ روز جمعه ۹ شهریور در خاوران


ماموران وزارت اطلاعات در روزهای اخیر با مراجعه به خانواده های قربانیان اعدام های دسته جمعی سال ۶۷ آن ها را تهدید کرده اند که اجازه ی برگزاری مراسم بزرگداشت قربانیان این فاجعه ی ملی را نخواهند داشت. بازماندگان این کشتار برگزاری مراسم در خاوران را حق مسلم خود می دانند و قرار است در ساعات اولیه صبح روز جمعه ۹ شهریور در خاوران گردهم آیند و یاد عزیران به خون خفته خود را گرامی دارند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه ٣ شهريور ۱٣٨۶ - ۲۵ اوت ۲۰۰۷


کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید): بنا بر گزارش دریافتی از تهران، ماموران اطلاعات رژیم در آستانه نوزدهمین سال گرد کشتار زندانیان سیاسی در روزهای اخیر به دفعات به منازل خانواده های جان باختگان مراجعه و آنها را تحت فشار قرار داده اند که از برگزاری مراسم در خاوران خودداری کنند. در این مراجعات که با تهدید و ایجاد رعب و وحشت توام بوده است، ماموران اطلاعات از خانواده ها خواسته اند مراسم سال گرد را در منزل برگزار کنند. آنها وقتی که با مقاومت خانواده ها و تصمیم راسخ آنها برای برگزاری مراسم در خاوران مواجه می شوند، در ادامه تهدید می کنند روز برگزاری مراسم جاده ورودی به خاوران را مسدود و از آمد و رفت به خاوران جلوگیری خواهند کرد و چنانچه به هر دلیل خانواده ها موفق به برگزاری مراسم در خاوران شوند، باید از دادن شعار، سرودخوانی، سخنرانی و راه پیمائی خودداری کنند. به خانواده ها گفته شده که نیروهای سیاسی مخالف رژیم قصد دارند از مراسم سال گرد علیه رژیم استفاده کنند. در نتیجه خانواده ها مسئول عواقب هرنوع اقدامی علیه رژیم خواهند بود. آنها به کرات در گفته های خود ترس و واهمه رژیم از گسترش خاوران به سطح جامعه و تبدیل آن به یک جنبش اجتماعی را نشان دادند.

خانواده ها حضور و برگزاری مراسم در خاوران را حق مسلم خود می دانند و علی رغم محدودیت هائی که همه ی این سال ها دستگاه های سرکوب و اطلاعاتی رژیم برای آنها ایجاد کردند، با عزمی راسخ مراسم سال گرد جان باختگان دهه ۶۰ زندانهای رژیم را برگزار کردند. امسال نیز خانواده ها ساعات اولیه صبح روز جمعه ۹شهریور در خاوران گردهم خواهند آمد و یاد عزیران به خون خفته خود را گرامی خواهند داشت.

عبادی: سازمان ملل درباره زنان ایران تحقیق کند


:BBC
شیرین عبادی به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد نوشته است
شیرین عبادی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در ایران از سازمان ملل متحد خواسته تا درباره وضعیت زنان در ایران تحقیق کند
خانم عبادی، در یک کنفرانس خبری امروز، دوشنبه 5 شهریور در تهران، مقام های جمهوری اسلامی را متهم کرد که فعالان حقوق زنان را که به دنبال کسب حقوق بیشتر برای زنان هستند، بازداشت می کنند
کنفرانس خبری شیرین عبادی در مراسم اولین سالگرد کمپین جمع آوری یک میلیون امضا در حمایت از حقوق زنان در ایران برگزار شد
خانم عبادی گفت که طی ماه های گذشته 50 فعال حقوق زن در ایران بازداشت و برخی از آنها با اتهام اقدام علیه امنیت ملی روبرو شده اند
حقوقدان ایرانی برنده جایزه صلح نوبل افزود که وی برای اولین بار نامه ای به لوئیز آربور، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل متحد نوشته و از وضعیت زنان در ایران و تقاضاهای آنها سخن گفته است
خانم عبادی خواهان اعزام گزارشگر ویژه ای از سوی سازمان ملل به ایران برای تحقیق در مورد وضعیت زنان در ایران شده است
سیمین بهبهانی، شاعر ایرانی نیز در این مراسم گفت: "ما می توانیم نظر مردم را تغییر دهیم، ما برای این کار باید اجازه داشته باشیم تا "به آنها دسترسی داشته باشیم
گروه هايی از فعالان حقوق زنان، سال پیش حرکتی جمعی و هدفمند را با عنوان 'يک ميليون امضاء' برای اصلاح قوانين آغاز کردند؛ قوانينی که ميان زن و مرد تفاوت حقوقی قائل می شود
مبتکران و سازماندهان اين تلاش دسته جمعی می گويند که قصد دارند با جمع آوری يک ميليون امضاء در تهران و ديگر شهرستان ها قانونگذاران را وادار کنند طبق تعهدات بين المللی که دولت ايران پذيرفته، اين قوانين را بازنگری و اصلاح کنند
در وبسايت "يک ميليون امضاء" آمده که ابتکار اين حرکت نتيجه تجمع گروهی از زنان معترض به قوانين تبعيض آميز در خردادماه سال 1385 در ميدان هفت تير تهران بوده و از 5 شهريور آغاز شده است. در آن روز تجمع کنندگان، که از جمله خواهان منع تعدد زوجات و برابری حقوق زن در طلاق و سرپرستی فرزندان شده بودند، با برخورد پليس روبرو شدند و تجمع آنها به خشونت کشيده شد
کمپين "يک ميليون امضاء" از طرفداران حقوق زنان می خواهد تا با برقرار کردن ارتباط "چهره به چهره" امضای يک ميليون نفر از مردم را جمع آوری کنند
طی ماه های گذشته، شماری از فعالان جنبش زنان ایران در آستانه هشتم مارس، که به عنوان روز جهانی زن نامگذاری شده، بازداشت شدند که این امر با واکنش رسانه های بین المللی و گروه های مدافع حقوق بشر روبرو شد
این گروه ها از جمهوری اسلامی به خاطر آنچه 'تبعیض علیه زنان' و 'برخورد با فعالیت قانونی و مدنی زنان' می نامند، انتقاد کرده و می گویند فشار دولت ایران بر جنبش زنان و فعالیت های مرتبط با حقوق زنان رو به فزونی داشته است

۱۳۸۶ شهریور ۳, شنبه

کارزار دفاع ازحقوق زندانیان سیاسی به ويژه دانشجویان دربند

حقوق بشر

کارزار دفاع ازحقوق زندانیان سیاسی به ويژه دانشجویان دربندشوق ما ن بود که اوین موزه خواهد گشت. بندهای بندگی ازهم خواهد گسست. دیگراز رد زنجیر وتازیانه، صفحات تاریخ مان سیاه نخواهد شد. مژده می دادند که آن دشنه خون آلود که ازغلاف سازمان اطلاعات وامنیت کشوربرآمده و قلب مبارز زنان ومردان ایران زمین را دریده شکسته خواهد شد. وعده آن بود زندانی سیاسی وشکنجه انسان به دست انسان جزنقل سینه نیاکان دیگرهیچ مصداقی دراین سرزمین نیابد. قراربود سانسورجراید برای همیشه ملغی شود تا غنچه مطبوعات درفضای استقلال وآزادی قلم بشکفند. چه نهال های آرزو غرس شد تا سرسلسله همه خواست ها وقدم ها آزادی باشد. و... چون چشم گشودیم درپس احتزاز بیرق های سیاه بازچوبه های دار بود که رقص مرگ را به جنبش می آورد. ودیگربارباستیل ما اوین شد که هرچه آزاده یافت درچنبره بی ترحم خود فرو کشاند. پیش از آنکه سحرگاه پرده ازرخسار شب برکشد، دست بیداد یک کهکشان ستاره را یکجا دریک وجب گوربه خروارها خاک سپرد تا قبح این جنایت ازدیده ها نهان شود وآنگاه خاوران یک پهنه گشت ازاشگ وماتم برستارگانی که حتی بی خشت گوردفن شدند. وباردیگر چه قلم ها که شکستند. چه انسان ها که به جرم آگاه بودن وآگاه ساختن سلاخی شدند وبا چه تهتکی برچهره جامعه ومدنیت تیغ کشیدند. ساحت دانشگاه را به خون آغشتند. امااز18 تیر16 آذری دیگر تولد یافت. نشریات رابستند .کتاب هارا سوزاندند. بردست ها و پاها دستبند وپابند زدند. چشمهارا حتی دردرون سلول های انفرادی هم چشم بند زدند تا شاید انسان ها حق ، عدالت و آزادی را ازیاد ببرند. هرحرکت و صدا ، هراجتماع و گروه، هرنماد وهویت مستقل انسانی را دشمن امنیت (خود) خواندند. تا انسان ها با فراموش کردن انسانیت خود تبدیل به جماداتی مطیع و بی اراده شوند. حقوق کارگران را پایمال کردند. فرهنگیان را به بند آوردند وبی شرمانه درقاموس قدرت ثبت کردند که دانشجو، آزادی ، حقوق بشرهمچنان محاط درخط قرمزودرشمارواژگانی ثبت شود که مفهومی جز دشنام ازآن فهم نگردد. اما دانشگاه زنده است. حیات دانشگاه درایستادگی دانشگاه مازندران دربرابرباج خواهی آدم ربایان در اردیبهشت سال جاری نمایان شد. حیات دانشگاه دربپاخاستن دانشگاه شیراز دربرابرزیاده خواهی امنیتی ها درماههای آغازین سال جاری هویداشد. حیات دانشگاه درتحصن دانشگاه تبریز، اعتراضات دانشجویی دانشگاه مشهد ، جنبش دانشگاه لرستان ، ستارگان سپهردانشگاه همدان ، سرفرازی دانشگاه شاهرود ، دادخواهی دهها انجمن درشرف تعطیل دانشگاه های سراسرکشورواعتراض دانشجوی تعلیق ومحروم ازتحصیل نمایان است. حیات دانشگاه درخروش دانشجویان پلی تکنیک واستقامت آنان درسیاهچال 209 اوین نمایان است. و... مهرماه ازسرگیری کارزاربرای آزادی است.ما جمعی ازفعالین دانشجویی ،کارگری ، معلمان ،زنان واقوام دردرون مرز درجهت محکوم کردن رویه های ضد حقوق بشرحاکمان وبرای آزادی کلیه زندانیان سیاسی به ویژه دانشجویان دربند پلی تکنیک احمد قصابان ، احسان منصوری ، مجید توکلی و زندانیان کارگری ازجمله منصور اسانلو و محمود صالحی فعالان کرد ازجمله محمد صدیق کبود وند ، هیوا بوتیمار و عدنان حسن پورکارزاردفاع ازحقوق بشر وزندانیان سیاسی را اعلام نموده ودست یاری به سوی کلیه مبارزان راه آزادی و دمکراسی و مدافعان حقوق بشردرداخل وخارج ازکشور صرف نظرازتعلقات حزبی و گروهی درازمی کنیم.ما به منظور عینیت یافتن این کارزار ودفاع ازحقوق معلمان و دانشجویان و کلیه زندانیان سیاسی روز اول مهر را روز همبستگی با آنان اعلام می کنیم.

BBCPersian.com

BBCPersian.com:

آماری از نوجوانان محکوم به اعدام در ایران

نقاشی دلارا دارابی، دختر محکوم به اعدام در ایران
نقاشی دلارا دارابی، دختر بیست ساله محکوم به اعدام در ایران
بنابر نامه سرگشاده یکی از وکلای دادگستری در ایران به رئیس قوه قضائیه این کشور، دست کم دوازده نوجوان زیر هیجده سال در این کشور در انتظار اعدام به سر می برند.

در مورد شمار نوجوانان محکوم به اعدام آماری دقیق و رسمی تاکنون منتشر نشده است، مقامات قضائی می گویند اعدام افرادی که کمتر از هیجده سال سن داشته باشند متوقف شده و افرادی که پیش از رسیدن به هیجده سالگی جرمی مرتکب شده اند که برای آن مجازات اعدام در نظر گرفته شده، دیگر به چنین مجازاتی محکوم نمی شوند.

اما فعالان حقوق بشر از مواردی از صدور حکم اعدام برای افراد زیر هیجده سال و حتی اجرای آن خبر داده اند.

قوه قضائیه ایران همچنین لایحه ای در مورد رسیدگی به جرائم افراد زیر هیجده سال تدوین کرده که در صورت تصویب، صدور حکم اعدام برای افرادی که پیش از هیجده سالگی مرتکب جرم شده باشند متوقف می شود.

محمد مصطفائی، وکیل مدافع دوازده فرد محکوم به قصاص (اعدام به جرم قتل عمد) که به گفته وی کمتر از هیجده سال سن دارند، نامه ‌ای به رئیس قوه قضائیه نوشته و در آن خواسته که تا زمانی که تکلیف نهائی این لایحه مشخص نشده از اجرای حکم اعدام موکلانشان جلوگیری کند.

اما این لایحه با اینکه چهار سال است به کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس شورای اسلامی سپرده شده هنوز در مجلس مطرح نگریده است.

آقای مصطفائی در نامه به رئیس قوه قضائیه یادآور شده که ایران امضاکننده میثاق بین ‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است و این میثاق بصراحت اعدام افراد زیر هیجده سال را منع کرده است.

در قوانین ایران، افرادی که عاقل، بالغ و رشید باشند از لحاظ حقوقی در برابر اعمال خود مسئولیت دارند اما این قوانین مشخص نکرده اند که افراد در چه سنی بالغ و رشید به شمار می روند.

پس از روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران و ملاک قرار گرفتن شرع به عنوان منبع اصلی حقوق، قضات با توجه به آرای فقها که سن بلوغ را برای دختران نه سال و برای پسران پانزده سال تشخیص می دادند به صدور حکم در مورد آنان پرداختند و در مورد رشید بودن نیز معمولاً بر اساس تشخیص شخصی یا نظر پزشک قانونی عمل می کردند.

موضوع بلوغ و رشد به محور بحثهای عمده ای میان حقوقدانان و فقها تبدیل شد و برخی از فقها با توجه به اینکه سن بلوغ و رشد نه در قرآن تعیین شده و نه گفتار صریحی از پیامبر اسلام و امامان شیعه در مورد آن نقل شده، این حد نصاب سنی را افزایش دادند.

با این حال، این حد نصاب هنوز در قانون تعریف نشده و قضات با استناد به قانون مجازات اسلامی و قانون مدنی برای افراد زیر هیجده سال همان مجازات افراد بزرگسال را در نظر می گیرند.

در نامه محمد مصطفائی به رئیس قوه قضائیه آمده است: "افرادی که در سن زیر هیجده سالگی مرتکب جرم شده و می ‌شوند، عملشان ناخواسته به دلیل عدم رشد عقلانی بوده و مستحق اعدام نیستند، آنان در حال طی‌ کردن دوران کودکی خود بوده و حال که بالغ شده و چشم به اجتماع گشوده‌ اند خود را در زندان دیده و بالای دار تصور می ‌کنند و روز و شب را بیهوده و در انتظار اعدام به سر می ‌برند، برخی از آنها قتلی مرتکب نشده لیکن به لحاظ حس کودکی که داشتند قتل را گردن گرفته و متعاقباً با دلایل و مدارکی منکر آن شده و برخی نیز در مقام دفاع مشروع و بدون قصد قبلی و بناچار مرتکب قتل شده‌ اند".

۱۳۸۶ شهریور ۲, جمعه

درخواست فوری برای نجات فعالان کرد

درخواست فوری برای نجات فعالان کرد:

درخواست فوری برای نجات فعالان کرد

توسط بیانیه on August 20,2007

image
نامه "برنامه نظارت بر حمایت از مدافعین حقوق بشر "

خورهه لات نیوز: برنامه نظارت بر حمایت از مدافعین حقوق بشر، به عنوان برنامه ای مشترک از "سازمان جهانی مبارزه علیه شکنجه" و "فدراسیون بین المللی حقوق بشر" از مسوولان جمهوری اسلامی خواست تا به سرعت در مورد حکم اعدام دو تن از فعالان کرد اقدام کنند تا آن ها سلامتشان تضمین شود.

در نامه برنامه نظارت برحمایت از مدافعین حقوق بشر که برای رییس قوه قضاییه، رییس جمهور، وزیر خارجه و سفیر ایران در فرانسه فرستاده شده تاکید شده که برنامه نظارت از منابع قابل اطمینان مطلع شده که عدنان حسن پور و عبدالواحد بوتیمار [معروف به هیوا]، دو روزنامه نگار کرد و از فعالین جامعه مدنی ایرانیان، به مدت 30 روز در اعتصاب غذا بسر برده اند تا بدینوسیله نسبت به بازداشت خودسرانه، بدرفتاری در زندان و همچنین حکم محکومیت به مرگ اعتراض کنند.

در ادامه نامه آمده است: با توجه به اطلاعات رسیده، دادگاه انقلاب مریوان در تاریخ 16 ژوئیه آقایان عدنان حسن پور و عبدالواحد بوتیمار را به جرم "جاسوسی"، "اختلال در امنیت ملی"، "اشاعه شعارهای جدایی طلبانه"، "خیانت" و "همکاری با احزاب مخالف کرد" به اعدام محکوم کرده است. آقای حسن پور یکی از اعضای انجمن روزنامه نگاران ایرانی کردستان و گزارشگر و عضو تحریریه هفته نامه "ئاسو" بوده که به دو زبان کردی و فارسی منتشر می شده و در حال حاضر از سوی مسؤولین ایرانی توقیف شده. او همچنین به عنوان یکی از مدافعین پرکار حقوق فرهنگی کردستان فعالیت داشته و آقای بوتیمار نیز یکی از اعضای فعال سازمان غیردولتی و زیست محیطی "سبزچیا" است. این در حالی است که این دو روزنامه نگار در طول محاکمه خود از داشتن مشاور حقوقی محروم بوده اند و از زمان بازداشت در ماه های دسامبر 2006 و ژانویه 2007، امکان ملاقات نیز برای آنها در زندان مریوان، که تا ژوئیه 2007 به طول انجامید، مهیا نبوده است.

در حال حاضر، این دو روزنامه نگار در زندان اطلاعات سنندج بسر می برند و در تاریخ 9 اوت برای اولین بار به آنها اجازه ملاقات با خانواده شان صادر شد. عدنان حسن پور و عبدالواحد بوتیمار در وضعیت روحی و جسمانی کاملاً وخیم و نگران کننده ای قرار دارند و سلامت جسمانی آنان به شدت در خطر است. براساس گزارشات رسیده، آنها تحت شکنجه و رفتارهای غیرانسانی قرار دارند و از ژوئیه 2007 نیز دست به اعتصاب غذا زده اند. آنها همچنین به خانواده خود اظهار داشته اند که با وجود وضعیت وخیم جسمانی، امکان دسترسی به معاینات پزشکی را ندارند. ازطرف دیگر، علیرغم درخواست از مقامات زندان مبنی بر تحویل نامه های آنها به دادگاه و مقامات قضایی، هیچ یک از این نامه ها تحویل داده نشده و هیچ پاسخی نیز به این دو زندانی ارائه نشده است.

برنامه نظارت مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به خودداری مقامات قضایی در رساندن تصمیم دادگاه [حکم اعدام] به آقایان حسن پور و بوتیمار اعلام می دارد و خاطرنشان می سازد که این یک اقدام لازم و بدیهی است که برای آنها امکان تقاضای فرجام را به وجود می آورد. قابل ذکر است که آنها از طریق روزنامه و در سلول خود از خبر صدور مجازات مرگ شان آگاهی یافته اند و این مسأله در نقض کامل با قوانین داخلی ایران و قوانین بین المللی حقوق بشر قرار دارد.

برنامه نظارت همچنین مراتب نگرانی عمیق خود را در خصوص مجازات مرگ آقای حسن پور و آقای بوتیمار اعلام می دارد، زیرا به نظر می رسد که این حکم به طور مستقیم در رابطه با فعالیت های آنها در زمینه حقوق بشر صادر شده است. ازطرف دیگر، برنامه نظارت تحمیل مجازات مرگ به مدافعین حقوق بشر و آزادی عقیده و بیان را به شدت محکوم می کند.

برنامه نظارت به طور کلی مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به محیط سرکوبی که علیه تمامی مدافعین حقوق بشر در ایران وجود دارد اعلام می کند.

اقدامات فوری مورد درخواست:

از شما خواهشمندیم که برای مقامات جمهوری اسلامی درخواست های زیر را سریعاً مکتوب نمایید:

1. تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی آقای عدنان حسن پور و آقای عبدالواحد بوتیمار [هیوا] را تضمین کنند.

2. اطمینان دهند که در زمان دادگاه فرجام این دو روزنامه نگار، محاکمه ای کاملاً عادلانه و بی طرف برگزار خواهد شد و اینکه آنها با توجه به مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، امکان دسترسی به مشاور و نماینده قانونی را خواهند داشت.

3. هر چه سریعتر و به شکلی بی طرف، عواملی را که در بدرفتاری و شکنجه این دو روزنامه نگار دست داشته اند شناسایی و براساس مجازات های وضع شده توسط قانون، آنها را محاکمه و محکوم کنند.

4. اطمینان دهند که هر چه سریعتر امکان معاینات پزشکی برای آنها فراهم خواهد شد.

5. سریعاً به هرگونه اقدام تهدیدآمیز و آزاردهنده علیه تمامی مدافعین حقوق بشر در ایران پایان دهند.

6. به مواد اعلامیه مدافعین حقوق بشر، تصویب شده توسط مجمع کل سازمان ملل در تاریخ 9 دسامبر 1998، احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. به ویژه ماده اول آن که می گوید: "هر شخصی به صورت فردی یا گروهی این حق را دارد که در سطوح ملی و یا بین المللی اقدام به حمایت از حقوق بشر کند و آزادی های اصلی را تحقق بخشد" و همچنین ماده 6 قسمت دوم که می گوید: "هر شخصی این حق را دارد [...] تا به شکلی آزادانه به افشا، اشاعه یا نشر نظریات دیگران و اطلاعات مربوط به حقوق بشر و آزادی های اصلی اقدام کند". و به علاوه، ماده 12.2 که می گوید: "دولت باید کلیه تدابیر لازم را انجام دهد تا حمایت فردی و گروهی همه کس در برابر خشونت، تهدید، تعقیب، اقدامات تلافی جویانه، فشار، تبعیضات منفی شخصی و یا قانونی و هرگونه اقدام مستبدانه دیگری که به دنبال اقدامات مشروع و قانونی این اشخاص براساس این اعلامیه انجام شده، توسط مراجع ذیصلاح تضمین گردد".

7. به طور کلی، تحت هر شرایطی اطمینان دهند که مفاد حقوق بشر و آزادی های اصلی در ایران مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر دستگاه های بین المللی و منطقه ای که در زمینه حقوق بشر فعالیت می کنند و ایران نیز آنها را به رسمیت می شناسد رعایت خواهند شد.

منبع: برنامه نظارت، 16 اوت /روز

مترجم: علی جواهری

alijava_rooz@yahoo.es


۱۳۸۶ شهریور ۱, پنجشنبه

نگرانی عفو بين الملل از شکنجه سعيد متين پور



سازمان عفو بين الملل، روز پنج شنبه ۲۳ ماه اوت، نسبت به «شکنجه» سعيد متين پور روزنامه نگار و فعال حقوق فرهنگی آذربايجان، ابراز نگرانی کرد
در اعلاميه سازمان عفو بين الملل گفته شده که سعيد متين پور، در بند ۲۰۹ زندان اوين، که زير نظارت سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی قرار دارد، در بازداشت به سر می برد
بر اساس اين اعلاميه و بر پايه اطلاعات موجود، سعيد متين پور زير فشار قرار دارد تا به «اعترافات» تلويزيونی تن در دهد
در اين گزرش همچنين آمده است: «گمان می رود که سعيد متين پور در سلول انفرادی نگه داری می شود و بر اساس اظهارات بازداشتی های ديگر، وضعيت جسمی وی به علت فشارهای وارد شده بر او، آسيب ديده است
آقای متين پور در تاريخ ۲۵ ماه مه، در شهر زنجان بازداشت شد. به باور سازمان های دفاع از حقوق بشر، او تنها به «جرم» فعاليت های صلح آميز در بازداشت به سر می برد
در اين مدت نه خانواده و نه وکيل او، موفق به ملاقات با وی نشده اند و تماس او با جهان خارج، تنها محدود به چند مکالمه تلفنی کوتاه با خانواده اش بوده است
سعید متين پور، در فوريه سال ۲۰۰۷ نيز، به علت شرکت در تظاهرات صلح آميزی به مناسبت «روز جهانی زبان مادری» که از سوی سازمان ملل متحد به رسميت شناخته می شود، به مدت ۱۰ روز در بازداشت به سر برد
پيش از بازداشت اين بار، آقای متين پور، در فوريه سال ۲۰۰۷ نيز، به علت شرکت در تظاهرات صلح آميزی به مناسبت «روز جهانی زبان مادری» که از سوی سازمان ملل متحد به رسميت شناخته می شود، به مدت ۱۰ روز در بازداشت به سر برد
سازمان گزارشگران بدون مرز نيز هفته گذشته در مورد «سعيد متين پور» نوشت: سعيد متين پور روزنامه نگار هفته نامه «يارپاق» که به آذری منتشر می شود به همراه همسرش در زنجان دستگير شده و به زندان اوين منتقل شده است و تا کنون اجازه ملاقات با وکيل يا خانواده خود نداشته است
۱۱خبرنگار در زندان های ايران
سازمان گزارشگران بدون مرز که مقر آن در فرانسه است روز دوشنبه، ۱۳ اوت، با ارسال نامه ای به بان گی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد نوشت که در حال حاضر ۱۱خبرنگار به دليل فعاليت های مطبوعاتی در ايران، در زندان به سر می برند
برخی از اين روزنامه نگاران در حال گذراندن محکوميت خود هستند و برخی نيز ماه ها است که در زندان به سر برده و در انتظار محاکمه هستند
اين سازمان اعلام کرده است: «بسياری از روزنامه نگاران قربانی سرکوب شديد مطبوعات توسط حکومت ايران هستند. آنها بارها در دادگاه حضور يافته و در مورد اتهامات بی پايه و اساس پاسخگو شده اند
گزارشگران بدون مرز خطاب به بان گی مون می گويد: فعاليت های سازمان ملل می تواند ايران را ملزم به رعايت مفاد کنواسيون بين المللی حقوق سياسی و مدنی که اين کشور به امضا رسانده است، کند
اين نهاد می افزايد که اين خبرنگاران زندانی در ايران بايد بدانند که از پشتيبانی سازمان ملل متحد برخوردار هستند
سازمان بين المللی مدافع آزادی قلم و بيان نيز، اخيرا ايران را بزرگترين زندان کارمندان و کارکنان رسانه های گروهی در خاورميانه دانست

۱۳۸۶ مرداد ۲۹, دوشنبه

فراخوان شماره ی چهار

گروهی از فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نهادهای مختلف دموکراتیک و حقوق بشری روز شنبه ۲۷ مرداد (۱۸ اوت)، چهارمین فراخوان خود در اعتراض به بازداشت، سرکوب و تهدید جان فعالین کارگری، دانشجویی، زنان و مخالفین حکومت را منتشر کردند. حمایت از این فراخوان قرار است تا پایان شهریور ماه امسال ادامه یابد ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com شنبه ۲۷ مرداد ۱٣٨۶ - ۱٨ اوت ۲۰۰۷
اخبار روز: گروهی از فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نهادهای مختلف دموکراتیک و حقوق بشری روز شنبه 27 مرداد (18 اوت)، چهارمین فراخوان خود در اعتراض به بازداشت، سرکوب و تهدید جان فعالین کارگری، دانشجویی، زنان و مخالفین حکومت را منتشر کردند. حمایت از این فراخوان قرار است تا پایان شهریور ماه امسال ادامه یابد. برای حمایت از فراخوان مذکور می توان به آدرس زیر مراجعه کرد: Kanon_anjoman@yahoo.com فراخوان شماره ۴ همراه با لیست بخشی از زندانیان سیاسی – عقیدتی و امنیتی در ایران کارزار اعتراضی شخصیت ها و ۱۶۴نهاد فرهنگی – اجتماعی و رسانه ای ایرانیان ساکن اروپا - کانادا- آمریکا – استرالیا – ترکیه – ایران... در برابر موج وسیع و فله ای اعدام ها در ایران بی تفاوت ننشینیم! جان فعالان کارگری و مبارزان زن، دانش جویان زندانی در خطر است، به نجاتشان برآییم. به جهانیان! محمود صالحی همچنان درزندان و جانش در خطر است، منصور اسانلو را در برابر چشمان مردم ربودند! به دفاع از جان و نجات تمامی زندانیان سیاسی اقدامی متحدانه نماییم! برپایه گزارشات موثق اعضاء خانواده هاِ و فعالان کارگری ایران، محمود صالحی با وضعیت اسفبار جسمی همچنان در زندان سنندج بسر می برد و روز چهارشنبه ۱۸ ژوئیه (۲۷ تیر) ۱۰۰مین روز زندان بودن ایشان در سنندج است. روزسه شنبه ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (۱۹ تیر ۸۶) منصور اسانلو را در برابر انظار عمومی ربودند و با خود به نقطه نامعلومی بردند. دو روز بعد، همسرش اطلاع داد که منصور اسانلو در زندان اوین بسر می برد ولی هیچ ملاقات و دیداری با او نداشته اند و این خود نگرانی بیشتری را برمی انگیزد و ... عوامل رژیم اسلامی ایران پیشتر محمود صالحی و یارانش محسن حکیمی، عبدی و برهان دیوارگر را به زندان محکوم نمودند و در این دور نیز، دیگر بار محمود صالحی را ربودند و از سقز به سنندج کشاندند. وضعیت جسمی ایشان بغایت اسفبار است. با منصور اسانلو نیز همان کردند که همگان اطلاع دارید. زبان این فعال کارگری را بریدند، پس از آن او را دستگیر و به زندان افکندند. در پی اعتراضات وسیع جهانی و فعالان اتحادیه ای و کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه، منصور اسانلو با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. امروز هم او را می ربایند تا زیر شکنجه و فشار به زانو آورند! در ایران روزی نیست که ما با موج وسیع دستگیری فعالان کارگری، زنان، دانشجویان، محاکمه معلمان، فشار بر اقلیتهای ملی و کشاندن آنان به زندان و زیر شکنجه، صدور احکام اعدام و سنگسار، تعطیلی مطبوعات، فیلتر گزاری سایت ها، شکستن مقاومت و اراده زندانیان و کشاندن آنان به شوهای تلویزیونی روبرو نباشیم. طی هفته پیش و بعد از اعلام سهمیه بندی بنزین، مردم به جان آمده از فقر و گرانی، با دست زدن به اعتراضات خیابانی با سرکوب و بازداشت و مواردی از قتل هم روبرو شدند. روز ۱۸ تیر دانشجویان را محاصره، دستگیر و به شکنجه گاه اوین روانه ساختند و روز ۱۹تیر منصور اسانلو رئیس هئیت مدیره سندیکای شرکت واحد را از خیابان دزدانه ربودند و امروز جان محمود صالحی این فعال جنبش کارگری، در معرض خطر مرگ قرار دارد. از طرف شعبه ۱۰۴ دادگاه عمومی شهر سنندج برای ۱۱ نفر از دستگیر شدگان اول ماه مه سنندج آقایان: فارس گویلی - اقبال لطیفی - صدیق صبحانی - خالد سواری - طیب ملائی - طیب چتانی - یدالله مرادی - صدیق امجدی - محی الدین رجبی - حبیب الله کله کانی و عباس اندر یانی به جرم اغتشاش در نظم عمومی و شرکت در تجمع غیرقانونی، برای هر کدام ۹۱ روز حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق حکم صادر شده است. همچنین تجمع در برابر منزل منصور اسانلو دستگیری دیگرباره فعالان سندیکای شرکت واحد را به دنبال داشته است. در روز پنجشنبه ۱8مرداد آقایان: ابراهیم مددی- سید داوود رضوی- یعقوب سلیمی- ابراهیم نوروزی گوهری- همایون جابری به اتفاق صادق طاهری که به خاطر همبستگی و دلجویی از خانواده منصور اسالو به آنجا مراجعه کرده بود، دستگیر و به همراه سایرین به زندان اوین منتقل شده اند. در این فاصله طبق اطلاعیه "اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار" دادگاه جزایی سنندج شیت امانی رئیس هیئت مدیره و صدیق کریمی عضو هیئت مدیره اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار را هر کدام به دو سال و نیم زندان محکوم کردند. ما امضاء کننده گان این اقدام جمعی، همگان را دعوت می نماییم تا ضمن حمایت از خواست های اعلام شده، اقدامات اعتراضی برای رهائی محمود صالحی و منصور اسانلو و آزادی زنان و دانشجویان دستگیر شده را به هرطریق ممکن و موثر، در محل کار و زیست خود پی گرفته و افزون بر اقدمات محلی، مشترکا" اقدامات سراسری را سازمان دهیم. ما همه نهادهای فرهنگی و اجتماعی را فرا می خوانیم که با بهره گیری از ارتباطات بین المللی، این اقدام مشترک را بطور موثر در پهنه جهانی پژواک داده و حمایت افکارعمومی مترقی، نهادها، رسانه ها، احزاب، سازمانها و شخصیت‌های مترقی در سطح جهان را برای نجات جان محمود صالحی و منصور اسانلو، کلیه فعالان دستگیرشده (زنان- دانشجویان– اقلیتهای ملی – کارگران) و تمامی زندانیان سیاسی را پی گیری نمایند. *) ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط محمود صالحی و منصور اسانلو و دستگیرشدگان حوادث ۱۸ تیر ۸۶ دانشگاه امیرکبیر، فعالین زنان، اقلیت های ملی زندانی و همه زندانیان سیاسی وعقیدتی دستگیر شده (۱)می باشیم. *) ما خواهان آزادی‌های بی قید و شرط سیاسی، حق تشکل، از جمله حق داشتن تشکل مستقل کارگری به عنوان حق مسلم عموم مردم ایران بوده و خود را جانبدار این خواست برای عموم مردم و کارگران سراسر ایران می دانیم. *) ما خواهان لغو مجازات ضدانسانی اعدام، سنگسار و قانون قصاص، تحت هر بهانه و به هر شکلی می باشیم. *) ما خواهان اعزام یک تیم پرشکی از سوی صلیب سرخ جهانی، جهت بازرسی وضعیت جان محمود صالحی، فعال شناخته شده سندیکای خبازان سقز و دیگر زندانیان سیاسی هستیم. *) شناسایی عاملین دستگیری غیر قانونی منصور اسانلو و محاکمه آدم ربایان ۱۹ تیر ۸۶ در برابر افکار عمومی ایران و جهان خواست ما می باشد. *) ما همچنین پشتیبانی خود را درصدمین روز (چهارشنبه ۱۸ ژوئیه ۲۰۰۷) زندانی بودن محمود صالحی، با حمایت از فعالان "کمیته دفاع از محمود صالحی" که به اعتصاب غذای سمبلیک دست زده اند، اعلام می کنیم.

۱۳۸۶ مرداد ۲۶, جمعه

حرفي گفتني

تا جائيكه يادمان هست معلمان جزء نجيب‌ترين و کم توقع‌ترین قشر جامعه ما بوده‌اند.
حالا از برکت سر این حكومت کار به جائي رسيده كه صداي اين گروه هم به خاطر چندرغازحقوق بيشتردرآمده ...
اين هم جوابشان....بيچاره‌ها را يا حبس كرده‌اند و يا اخراج و يا به كسرحقوق محكوم شده‌اند.
تورا به‌خدا كجاي اين احكام اسلامي‌ هستند؟

مايه‌هاي ننگ


از كدامين سرزمين آمده‌اند اين موجودات ؟ آنچه مي‌دانم از سرزمين من و از خون من نيستند
چه كسيست كه به تروريست بودنش ببالد جز
اينان؟؟؟؟

۱۳۸۶ مرداد ۲۰, شنبه




تا به كي ساكت بنشينيم


بيائيد براي نجات جان اين دو روزنامه‌نگار بي‌گناه گام برداريم

۱۳۸۶ مرداد ۱۴, یکشنبه

روز همبستگی وبلاگ نویس هاي ايراني












سالهاست كه مي‌دانم شجاع نيستم
هرگز نبوده‌ام
هميشه نگران بوده‌ام
از گفتن آنچه به آن معتقدم
از اينكه بخاطرش محكوم شوم
از اينكه تنها بمانم
از اينكه حمايت نشوم
مي‌ترسيدم
از شجاعت خود
حتي از شجاعت تو، براي تو
اما اينبار
به تو مي‌بالم
و برايت مي‌ايستم
و كمر خم مي‌كنم
به پاس آنچه تو هستي
و من نبودم و نيستم

۱۳۸۶ مرداد ۱۳, شنبه

"زندگی صحنه تنهای هنرمندی ماست"
"هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود"
"صحنه پیوسته به جاست"
"خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد"

۱۳۸۶ مرداد ۱۱, پنجشنبه

آغاز راه

حرف را بي‌پرده گفتن شجاعت مي‌خواهد
ليك منصف باش